میگه یه روز چند تا مرد داشتن یه وسیله سنگینی از راه پله روی دوششون می بردن بالای یه ساختمان هفت طبقه، به طبقه ششم که میرسن یکیشون میگه خسته شدیم بزارید برم ببینم چقدر مونده برسیم؟
خلاصه میره و برمیگرده میگه یه خبر خوب دارم یه خبر بد، اول کدوم رو بگم؟ بقیه میگن خبر خوب رو بگو، میگه فقط یه طبقه مونده تا برسیم، میگن خب خبر بد چیه؟ میگه ساختمان رو اشتباه اومدیم 😝